معنی سراینده حماسی انگلیسی

حل جدول

سراینده حماسی انگلیسی

تنیسون


سراینده انگلیسی

میلتن


حماسی

شعری که در وصف دلیران، جنگ ها و دلاوری های آنان باشد، اشعار رزمی

اپیک

لغت نامه دهخدا

حماسی

حماسی. [ح َ سی ی] (ص نسبی) منسوب به حماسه: اشعار حماسی، اشعار رزمی.


سراینده

سراینده. [س َ ی َ دَ / دِ] (نف، اِ) نغمه کننده. (غیاث). خواننده. مغنی:
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش.
فردوسی.
یکی گنج ویژه به درویش داد
سراینده را جامه ٔ خویش داد.
فردوسی.
چو در سبز کله خوش آواز راوی
سراینده بلبل ز شاخ صنوبر.
ناصرخسرو.
من که سراینده ٔ این نوگلم
باغ تو را نغمه سرا بلبلم.
نظامی.
|| راوی. (شرفنامه). || مبلغ. رسول. پیغامگزار:
نگه کن که در نامه ٔ آفرین
چه گوید سراینده ٔ پاک دین.
ابوشکور بلخی.
کنون ای سراینده فرتوت مرد
سوی راه اشکانیان بازگرد.
فردوسی.
سخن چون برابر شود با خِرد
روان سراینده رامش برد.
فردوسی.
به گفتار دهقان کنون بازگرد
بگو تا چه گوید سراینده مرد.
فردوسی.
|| خبردهنده. سخن گوینده:
چو بشنید سیندخت از او گشت باز
بر دختر آمد سراینده راز.
فردوسی.
کنون آن سراینده خاموش گشت
مرا نیز گفتن فراموش گشت.
نظامی.
سراینده چنین افکند بنیاد
که چون در عشق شیرین مرد فرهاد.
نظامی.
سراینده استاد را روز درس
ز تعلیم او در دل افتاد ترس.
نظامی.
سراینده خود می نگردد خموش
ولیکن نه هر وقت باز است گوش.
سعدی.
|| مداح. سپاسگر. ثناگو:
به پوزش بگفتند ما بنده ایم
هم از مهربانی سراینده ایم.
فردوسی.
همی گفت هر کس که ما بنده ایم
سخن بشنویم و سراینده ایم.
فرخی.

کلمات بیگانه به فارسی

حماسی

پهلوانی

فرهنگ فارسی هوشیار

حماسی

پهلوانی رزمی رزمیک (صفت) منسوب و مربوط به حماسه پهلوانی، (ادب) شعری که موضوع آن وصف جنگها و دلاوریها باشد.

واژه پیشنهادی

حماسی

اپیک

فرهنگ عمید

حماسی

شعری که در وصف دلیران، جنگ‌ها، و دلاوری‌های آنان باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

حماسی

مربوط به‌حماسه، حماسه‌دار، پهلوانی، جزی

فارسی به عربی

حماسی

بطولی، ملحمه


سراینده

مطرب، مغنی، ملحن

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ معین

سراینده

(سَ یا سُ یَ دَ یا دِ) (ص فا.) سرودگوی، نغمه پرداز.

معادل ابجد

سراینده حماسی انگلیسی

630

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری